سال 85، دست کم برای من یکی، بدجوری ختم به خیر شد! روزهای آخر برف و سرما، یکی از آرزوهای به نظر دست نیافتنی مون برآورده شد: حضور در اجرای زنده راجر واترز. اجرایی که همیشه چیزی بیش تر از یک کنسرت موسیقی بوده و بیش تر به نمایش یا یک «بیانیه» شبیهه. از روی ذوق مرگی زیاد، گزارش فشرده ای هم براش نوشتم (مگه میشد این توهم رو توی دو صفحه مجله نوشت؟) که در ویژه نامه عید ماهنامه نسیم چاپ شد، با تیتری که سال ها قبل و توی رؤیاهام انتخاب اش کرده بودم:« شبی که ما هم برای ماه گریستیم!». اتفاقا زد و استاد هم برای سرگرم کردن ما، اجرای آلبوم «نیمه تاریک ماه» رو انتخاب کرد! دیدم چه عیدی ای بهتر از این که تعدادی از عکس هایی رو که با مصیبتی، موقعی که گاردهای «هیکل بدنی» کنسرت حواسشون نبود، گرفتیم، این جا بذارم تا قسمتی از عیش وصف نشدنی مون رو با شما قسمت کنیم...
نمایی هوایی از مدیا سیتی سنتر دبی! محل برگزاری کنسرت، نپرسید چه طور گرفتیم.
کالاهایی که توی تور سراسر دنیا واترز به فروش میرسن: کلاه 100 درهم (حدود 260000 ریال) و تی شرت ها هم همینطور! به نظر میرسه استاد فلسفه های ضد ثروت پرستی خودش رو بی خیال شده!
حدود ساعت 4 بعداز ظهر، بک استیج (این یکی کار ما نیست)
جمعیت به هم فشرده و پیروز از فتح قسمت جلویی استیج.
بدون شرح!
آهنگ «Leaving Beirut» با تصاویر کمیک استریپ اجرا شد.
«بدرخش ای الماس خوش تراش!»
!!
دیو کیلمینستر، گیتاریست گروه واترز که بی نهایت آدم رو یاد گیلمور جوان مینداخت، البته بدون حس منحصر به فرد گیلمور.
یان ریچی ساکسیفونیست، در حال اجرای سولو توی قطعه «Money».
بس که به اسنویی وایت با انواع حرکات اشاره کردیم، داره توی دوربین مون نگاه میکنه!
پایان رؤیا.
ما گیج، ما نگاه!!
شما هم بنويسيد (7)...